ساربان

وبلاگ نقی رحمت زاده

ساربان

وبلاگ نقی رحمت زاده

۳ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

یادمان رفت که خرج من وتوگشته شهید...

این روزهابوی غریب فراموشی گرفته همه چیزمان را...فراموش کرده ایم که کجاییم وچه می کنیم...یادمان رفته پیشینه مان را!یادمان رفته که درتاریخ این ملت ،برهه ای هم بود که ازآن به(جنگ)تعبیر میکردندآن هم از نوع تحمیلی...اصلا از یک جوان دهه هفتادی بپرسی (دفاع مقدس)یعنی چه؟خس خس نفسهای یک جانباز شیمییایی،چه بر سر خودش و خانواده اش می آورد؟اصلا می دانی چه می شود که یک انسان،جانباز شیمیایی میشود؟می فهمی یتیمی آن هم در شش ماهگی،چه طعمی دارد؟...این سوال هارا که میپرسی،هاج وواج وبا نگاهی بهت زده زل میزند در چشمانت!از دیگری میپرسی فلان سردار را میشناسی؟میگوید اسمش را شنیده ام!همان فلان اتوبان را میگویی دیگر؟!...

آااه که چقدرفراموش کارشده ایم ما...

آنقدرنظریه های کانت و داروین رابه خورد مغزهای جوانانمان کرده ایم که دیگرفهم مناجات های عارفانه ی چمران هاو وصیت نامه های پر رمزو رازشوشتری ها وباکری ها و همت ها و خرازی ها ودیگر شهدا،برایشان دشوار است.به قدری ذهنشان را به ظاهر ورزیده ایم با فرمول ها و قوانین نیوتن ها و گالیله ها و ده ها دانشمند که دیگر فرمولی برای حل مسایلی این چنینی نمی یابند که (جوانی که اتفاقا فرزندی هم در راه دارد،برای دفاع ازناموس و وطنش،به فاصله چهارمتری جلوی گلوله مستقیم تانک،سینه سپرکرده است.حساب کنیدپس ازبرخوردگلوله،بدنش چندتکه شده وتکه هایش حداکثرتاچه فاصله ای می افتد؟...آیاتعداددفعاتی که فرزند این جوان ،«بابا«گویان به خانه می آید تا نمره بیستش را نشانش دهد و لبخندی از لبان بابا هدیه بگیرد ولی به جای «بابا«فقط قاب عکس خندان روی طاقچه می شود تجسم تمام رویا هایش را می توانید محاسبه کنید؟....)

اصلا یادمانم رفته این مفاهیم را یاد بچه های متولد بعد از( قطعنامه)بدهیم...

راستی«قطعنامه» چه بود؟«جام زهر»چه شکلی است وزهرش چه کرد با امام مهربانی ها ؟تلخی اش چه کرد با دل رزمنده ها ؟...

این روز ها بوی فراموشی می آید ووضعیت زرد است...وکسی نمی داند که عزت، چه بهایی داده است که رهایی زاده است ...خیلی نامردیم.!راه را گم کردیم،آتش سرد شدیم؛از وفا طرد شدیم ؛معدن درد شدیم ...یادمان رفت که خرج من وتو گشته شهید....

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۱۶
نقی رحمت زاده

مگرنه آن که گردنها را باریک آفریده اند تادرکربلای عشق آسانتر بریده شود.....

                                                                                                                          سیداهل قلم(شهیدسیدمرتضی آوینی)

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۰۷:۵۶
نقی رحمت زاده

شعری از مهدی چراغ زاده برای لاله هایی که پس از سالها به آغوش وطن باز می گردند.تقدیم به آنان که حسینی جنگیدند . آنان که مانند زینب صبوری کردند...

 

 


خبر رسید شهیدی ز خیبر آوردند

دو باره لاله ای از خاک ها در آوردند

     
خبر رسید و اهالی شهر فهمیدند

که باز لاله ای از دشت پرپر آوردند

    
دو باره اشک پدر های پیر در خلوت

و مادران همه آهی زدل بر آوردند

    
دلا بسوز که این مادران پسر ها را

به خون دل همه از آب و گل در آوردند

    
وبعد این همه آخر ببین جوانی را

برای مادر پیری جوان تر آوردند

    
برای دختر غمدیده عاقبت بابا

برای خواهر مضطر برادر آوردند

     
پدر خمید و جوانان شهرمان بر دوش

زقتلگاه طلائیه اکبر آوردند

 

 
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۰
نقی رحمت زاده